سلام شاید خیلی از شما این شعر معروف از ابن یمین رو شنیده باشید:
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدار کنیدش که بسی خفته نماند
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
وقتی این شعرو میخوانیم باید به حال امروز جامعمون صدها بار تاسف بخوریم.
از بیت اول ودوم:
مطمعنا خیلی از کسانی هستند که از جنس بیت اولن وهمین طور دوم و اونا میتونن به جامعه و کشورشون خدمت کنن و در راه پیشرفت مملکت گام بزرگی بردارن.
ولی اونا امروز چه نقشی توی جامعه ما دارن؟
خیلی از اونا توی کشورشون نیستنو از استعداد وتواناییهاشون داره خارج از کشور استفاده میشه......
عده ایشون توی کشور به جرمی محکومن..............
و عده دیگشونم کنج خونه های خودشون نشستن و با غم به این وضعیت نگاه میکنن..........
و بعضیهای دیگه که متاسفانه امروز فقط یاد و خاطرشون با ماست و خودشون در کنار ما نیستنند........
بیت سوم:
حکایت کسایی که عده ایشون در تلاشن با مطالعه و تحقیق و تفکر برسن به فهمیدن.
فهیدن ودرک مسائلی که شاید روزی تعصباتشو ن به اونا اجازه درک واقعی مسائلو نمیداده.......
و عده ای دیگه هم نمیرن به دنبال فهمیدن و همون جور که هستن باقی میمونن تا با استفاده از این خاصیتشون به پست و مقام برسن!!!!!!
اما تاسف بر انگیزتر وغم انگیزتر از همه بیت چهارم:
وقتی که می بینیم که کسانی که هیچ چیز نمیدونن متاسفانه امروز از ریاست ارگانها و کارخانجات بگیر تا بالاترین و اساسی ترین ارکان مملکت ما رو در اختیار گرفتن.........
شعر دیگه ای که البته نمیدونم شاعرش کیه!!!!
با عوض کردن مصراعهای دوم چه زیبا به زبان طنز توصیف چنین وضعی رو کرده:
آنکس که بداند و بداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پول خر خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند
بر پست ریاست ابدالدهر بماند
قضاوت با شما....
شاد باشید